داستان کوتاه آموزنده

4 آذر 1402

دختر و پسر كوچكي با هم در حال بازي بودند ،پسر تعدادي تيله براق و خوشرنگ و دختر چند تايي شيريني خوشمزه با خود داشت.

پسر به دختر گفت : من همه تيله هايم را بهتو مي دهم و تو هم در عوض همه شيريني هايت را به من بده.

دختر بلافاصله قبول كرد، پسر بدون اين كهدختر متوجه شود، قشنگ ترين تيله را يواشكي زير پايش پنهان كرد و مابقي تيله ها رابه دخترك داد. ولي دختر روي قولش ماند و هرچه شيريني داشت، به پسرك داد.

همان شب دختر مثل فرشته ها با آرامش خوابيد؛ولي پسر نمي توانست بخوابد؛ چون به اين فكر مي كرد همان طور كه خودش بهترين تيلهاش را به دختر نداده، حتماً دختر هم چند تا شيريني قايم كرده و همه را به او نداده! ...!

 

نتيجه اخلاقي :

عذاب وجدان هميشه با كسي است كه صادق نيست.

آرامش با كسي است كه صادق است.

ارسال دیدگاه

خطا ...
آدرس ایمیل وارد شده نامعتبر است.
متوجه شدم